وقف و وصيت در ارامنه و نمونههايي از اسناد آن
وقف و وصيت در ارامنه و نمونههايي از اسناد آن
آقاي لئون ميناسيان در 1299هـ.ش در قريه خويگان فريدن اصفهان ديده به جهان گشود. وي تأليفات بسياري دارد که از آن جمله است: تاريخ 35ساله ارامنه فريدن (چاپ بيروت)، تاريخچه اولين چاپخانه ايران در جلفا، فهرست کتابهاي خطي موزه ارامنه جلفا (چاپ وين)، صومعههاي ارامنه ايران، بايگاني سيصد و پنجاهساله کليساي وانک و مقالاتي به ترکي و ارمني و فارسي در مجلات.
ميناسيان در حال حاضر سرپرستي افتخاري موزه، کتابخانه و چاپخانه ارامنه جلفا را به عهده دارد. در سال 1352 نشان سنت مسروپ، به نام مخترع خط ارمني، را از آن خود کرد. همچنين در سال 1370 در ارمنستان و در سال 1371 در نيويورک و لسآنجلس طي مراسم ويژهاي از او تقدير به عمل آمد. او همچنين مدال »سوُرپ مروپ« مرکز تحقيقات کتب خطي ايروان و نامه افتخاري از کاتوليکوس خانه سيليسي لبنان و انجمن فرهنگي ارمنستان را دريافت نموده است. در سالهاي 1996 و 1997، دانشگاه کمبريج، آقاي ميناسيان را به عنوان مرد سال برگزيده است.
جلفاي اصفهان موسوم به »جلفاي نو« از محلههايي است که در سده يازدهم توسط شاهعباس اول (978ـ 1038هـ.ق) بنيانگذاري شد. اين محله به فاصله کمي از ساحل جنوبي زايندهرود (حوالي خيابان خاقاني و نظر کنوني) قرار دارد و ارامنه اصفهان را در خود جاي داده است. چون جلفاي ارس در سال 1014 هجري (1605م) ويران شد شاه، ارامنه اين شهر را به داخل کشور و بهويژه به اصفهان و فريدن (از توابع اصفهان) آورد اين کوچ، که شمار کوچکنندگان آن 12ـ27 هزار خانوار گفته شده، ميتوانست به دلايلي براي شاه و پايتخت مفيد باشد. »جلفاي نو« به زودي با صنعت و تجارت پيشرفته خود به صورت يکي از شهرکهاي مهم اصفهان درآمد و بناها و بهويژه کليساهاي مهمي به سرعت در اين منطقه ساخته شد اين دوران رفاه و آباداني حدود يک قرن ادامه داشت. جمعيت اقليت ديني ارامنه اصفهان هرچند در طول دوره اقامتشان با رشد و يا کاهش مواجه بوده، اما همواره از اقوام فعالي بوده که به پيروي از دستورات آيين خود به انجام فعاليتهاي خيرخواهانه و بهويژه سنت وقف توجه داشته است. نوشتار آقاي ميناسيان بازتاب مواردي از اين نوعدوستي ونيکوکاري به روايت اسناد است.
در بايگاني کليساي وانک 1)جلفاي اصفهان (دير شفادهندگان همگان) وقفنامه و وصيتنامههاي بسياري از آبـاديها و شهـرهاي مختلـف ارمنينشيـن ايـران و خارج از کشور وجود دارد که بر اساس آن، اشخاصي، بخشـي از دارايي خود را به کليساها و جهت خيريه به اماکـن مقدسه هديه کرده و يا وصيت نمودهاند. در اين مقاله برآنيم که نمونههايي را ذکر و اسنادي را معرفي و بازخواني کنيم.
شايان ذکر است، همچنانکه در اسلام، شخص گاه در زمان حيات خود اموالش را به صورت وقف و يا پس از مرگ وصيت ميکند و يا در وصيت وقف ميکند، در مسيحيت نيز اين بخشش اموال به دو گونه صورت ميگيرد:
صورت اول آنکه شخص در زمان حيات خود اموالي را وقف ميکند؛ به اين نوع بخشش مال در زبان ارمني »انزاياگير« (enzayagir) (= هديه نامه) ميگويند. صورت ديگر آنکه شخص قبل از مرگش وصيت ميکند که پس از مرگ، اموال وي به نحوي خاص صرف شود که در اين صورت به آن »کتاک« (kedak) گفته ميشود.
در صورت اول، خود شخص زنده است و با ميل خود هديه ميکند و همراه با آن سندي مينويسد، ولي
در صورت دوم وصيت نامه مينويسد که در اين صورت لازم است در حضور کشيش و چند ريش سفيد نوشته و گواهي شود و يا نزد هيأت مذهبي و يا در دفاتر اسناد (محضر) نوشته و ثبت شود.
در مورد نوع اموالي که بخشيده ميشود، بايد يادآور شد که به غير از اموال غير منقول، اشخاص اعانههاي مختلفي به اماکن مقدسه يا انجمنهاي خيريه ميدهند؛ مانند کتب خطي، صليب، ظروف نقرهاي و طلايي، اشياء مختلف و... که در بعضي کليساها طومارهايي وجود دارد که در آن، هديهها نوشته ميشده است. در حال حاضر اين اعانهها در دفاتري مخصوص ثبت ميشود.
براي آشنايي خوانندگان علاقهمند، در ذيل چند نمونه از وقفنامهها يا وصيتنامههايي که ضمن آن موصي اموالـي را نيـز وقف نموده و نيز اعانه نامههايي را ميآوريم:
با اراده متعال عيساي مسيح و بر اساس آنچه رسول حضرت بغوس2)ميگويد:»وصيت بعد از مرگ معتبر است« من سلطانپور نزد خدا/
و نزد کشيش اعتراف نمودم و اينطور وصيت مينمايم که راهبه دير طاليطا / سه تومان به دير شفادهندگان بدهد، يک تومان به دختر برادرم سامبار/ بدهد، يک تومان به کليساي استپانوس3) بدهد، پنجهزار دينار به دختر ما آخسابر/ بدهد و سههزار دينار به مستأجر ما خاتايي بدهد و سههزار دينار به کشيش استپانوس بدهد، يک تومان زوجه کشيش/ هونان بدهکار است با بهره امسال دختر او سو/ قوم بدون بهره آورد قبول نکردم، اگر با بهره گرفتم هر چه به دست / آيد بدهند به کليساي حضرت استپانوس جهت چهلمين روز4)من سلطانپور پانزده/تومان دارم که نزد هاروتون فرزند عابد 5)ميباشد. همه اين وصيت به عهده / طاليطا ميباشد و مابقي را براي شادي روح من بدهند به جناب هاروتون / دو سال قبل پولي به طاليطا دادم که يک ملک دير بخرد / اين پول را هم به آن اضافه نماييد و جهت شادي روح من / خرج کنيد. از اين طلب من آقاي عابد و هاروتون باخبر هستند، باغ پدري / را که به من ارث رسيده، يک سال است به دير کاتارينيان 6) داده و وقف / کردهام، کليدش را هم به آنها دادهام. ديگر به هيچکس قرض و طلب ندارم. اين است وصيت من که انجام شد در تاريخ کوچک 7) 82 [1692م] ماه تيرا 8) تمام شد/.
1. من خليفه ميکائيلي به اقرار سلطانپور اصل و سواد را مهر نمودم.
2. همچنين من خليفه داويد گواهم و اصل و سواد آن را مهر نمودم.
3. و من خليفه موسس گواهم و هم اصل و هم سواد را مهر نمودم.
1. من کشيش استپانوس به اقرار سلطانپور نوشتم و مهر نمودم.
2. من ماهدسي 9) اوديس فرزند کاراپت حاضر بودم و موقع نوشتن وصيتنامه سلطانپور شاهدم.
3. من کشيش قازا 10)گواهم.
4. من کشيش مارديروس گواهم.
5. من کشيش رونانس گواهم.
6. من کشيش گريگور گواهم.
7. من کشيش مارديروس گواهم 11)
8. من سيمون فرزند کشيش سرکيس گواهم.
لازم به تحرير است که ما فرزندان و نوهها و عروسهاي خواجه مليکآقا که او پدر و/ پدربزرگ و پدرشوهر ما بود و يادگارهايي معنوي از خود باقي گذاشته که عبارت از يک کتاب / مقدس تورات و نيز چهار جلد کتاب ديگر/ يعني يک کتاب استفتاءات و يک کتاب دادخواهي و يک کتاب تاريخ و فرهنگ با هم و يک کتاب ميخائيل 12)است و اين پنج کتاب چهارتاي آنها از کاغذ / و کتاب مقدس روي پوست و يک جعبه طلايي کار استانبول را با اين پنج کتاب / که يادبود روحي پدر ما بود با ميل و رضا و رغبت خود هديه نموديم / به دير شفادهندگان همگان جلفا که وقف و يادبود باشد و روحانيون در دير با ميل بخوانند / جهت عشق حضرت مسيح [ع] و به روح پدران ما درود بفرستند مثل صدقه شبنم / حضرت مسيح [ع] بر روي قبر والدين ما بپاشد 13) و همچنين فرزندان و دختران آنها که از اين دنيا رخت بربستهاند / يعني خواجه مليک آقا و زوجه ناشخون و فرزندانش ميکاييل/ آقاخاچيک و سينان و باغوم و خواهر آنان سلطانپاشه و دو نفر مليک نازنام / حال اينجانب خاچيکآقا که به کوچکآقا شهرت دارم به ميل خود و ديگر وارثين / اين پنج جلد کتاب را هديه و وقف نموديم به دير شفادهندگان همگان در تاريخ کوچک 1116 14) [1667م ] 28 ماه جولاي من خاچيکآقا فرزند مليکآقا که مشهور به کوچک آقا / ميباشم و داراي فرزند نيستم با ميل خود / پنج جلد کتاب که ذکر شد را وقف و يادگار نمودم به دير مقدس شفادهندگان همگان و مهر نمودم با استشهادکنندگان/
اين وقفنامه داراي مهر خاچيک و چندين امضا و گواهي گواهان ديگر به اين شرح ميباشد:
من مريم زوجه سينان من سلطانپاشه فرزند سينان و من اسرائيلي فرزند سينان اين پنج کتاب را به ميل خود به دير شفادهندگان همگان وقف نموديم.
من ناشخول فرزند باعوم به ميل خود اين پنج کتاب را به دير مقدس شفادهندگان همگان وقف نمودم. به يادبود والدينم مخصوصا براي روح برادرم مانوک که راهبان بخوانند و بر روح آنها درود بفرستند.
وصيتنامهاي مربوط به سال 1709م 15)
لازم به تحرير است چون که مرحوم خواجه گريگور/ ايرواني فرزند سرکيس (از محله جلفاي اصفهان) در چيني پاتان 16) به خدا پيوسته است و مرحوم قبل از فوت وصيت نموده و قول داده بود / که به اچميادزين 17) مقدس پنجاه و پنج تومان بدهند، اين مبلغ بدون کسر و کاست توسط / پيشواي مذهبي ارامنه جلفا خليفه »موسس« به من کاتاليکوس الکساندر رسيد / و در عوض هزار / بار در مقابل به پاداش او خدا اجر دهد در روز قيامت / در بهشت.
نوشته شده در تاريخ 1158 [1709م] در 20 ماه ژوئن.
وي همچنين از طرف خود و برادر خود، آقاي ميکاغوس، فرزند هاروتون، را وصي خود قرار داده که مبلغي را به ديرها و کليساها و اقوام و فقرا بپردازند، که ما فهرست قسمتي از اين هديهها را ميآوريم:
به دير مقدس اچميادزين 55 تومان
به دير مقدس سرکيس 18) 10 تومان
به دير مقدس هريپسيمه 5 تومان
به دير مقدس کاتارينيان 5 تومان
به 17 کليساي جلفا 50 تومان
به خليفه هووهان19)10 تومان
و...
طول اين سند، که مجموعهاي از رسيدها در آن گردآوري شده، حدود 149 سانتيمتر و عرض آن حدود 21 سانتيمتر است و اين امضاها ذيل رسيد پولهاي وصيتنامه تکرار ميشود:
در تاريخ ارامنه يکهزار و صد و يازده 21) [=1662م ] در ماه آگوست کتاب مقدس توسط سه نفر تحرير شد با هزينه حلال دو خواهر همشيره يغيساپت و سنم به يادبود خود و جهت استفاده برادر خود خليفه استپانوس. صورت بر زمين افکنده [= خاکپاي] تقاضا دارم از کساني که ميخواهند استفاده کنند به ياد آورند نوشته بالا و والدين ما. مانوک و وُسکي و برادران ما پِطروس و بغوس و خليفه استپانوس و هُوانس. هر کس ما را ياد کند از طرف حضرت مسيح [ع] خداي ما در موقع بازگشتش از او ياد کند.
هديه نامهاي از طومار کليساي حضرت ميناس جلفاي اصفهان
خدا رحمت کند به خواجه اميرجان، خدا تبرک کند [= برکت دهد به] فرزندانش ديلانچي/، آوديک و موکل 22) که به کليساي مقدس هديه نمودند سه لباس سرودخاني [خواني] يک خود 23) /با صليب، يک شمعدان، يک انبر 24)، يک تمثال مصلوب حضرت مسيح [ع]، يک انجيل/ جلد نقرهاي، يک کتاب روزانه (هايسمابورک) (Haismavoork) 25)، يک کندرسوز، يک تابلوي حضرت مسيح [ع]، يک گليم، يک عکس روميزي/ يک نمد بزرگ و يک کوچک، دو چلچراغ، دو صليب ميناکاريشده / بيست تومان پول به کليسا، يک بخوردان، يک شمعدان، يک کلاهخود/ نقرهاي با نشان صليب و دو زنگ کوچک /
اين طومار يا هديهنامه داراي 25 سانتيمتر عرض و 94 سانتيمتر طول ميباشد که در طول دهها سال، اعانههاي مردم به کليسا در آن نوشته شده است.
پي نوشت ها:
1-وانک به زبان ارمني به معني دير و صومعه است. کليساي »سنسور« يا وانک، کليساي مشهور تاريخي جلفاست که از نظر معماري و نفاست تزيينات، بسيار قابل توجه است
2-بغوس (= پولس)، نام يکي از بزرگترين رسولان مسيحيت است که دين مسيح(ع) را در خارج از فلسطين و روم و آسياي صغير و يونان رواج داد. وي پيشواي منطبق ساختن معتقدات مسيحي با آراء و عقايد مردم است و رسالههاي وي تأثير فراواني در تکوين عقيده مسيحي داشته است. براي تفصيل بيشتر رک: تاريخ جامع اديان، نوشته جان ناس، ترجمه علياصغر حکمت، تهران، 1344هـ.ش؛ تاريخ رم، نوشته آلبرماله، تهران، 1343هـ.ش
3-کليساي سيپان يا استپانوس يکي از چند کليساي مسيحيان جلفاي اصفهان و در 1614ميلادي تأسيس شده است، همچنين در حدود سيکيلومتري شهر جلفاي آذربايجان (ايران) و نزديکي رود ارس، کليسايي به همين نام وجود دارد که از نظر معماري بسيار قابل توجه معماران و هنرمندان است
4-ارامنه، براي فوتشده، بعد از مراسم دفن، روز اول و روزهاي هفتم، چهلم و سالگرد هم به سر گور ميروند و دعا ميخوانند (رک: ميناسيان، لئون، نظر مختصري به آيين مذهبي ارامنه ارتدوکس، چاپ کليساي وانک)
5-هر دو اسم است
6-دير کاتارينا يا سياهپوشها از کليساهاي ديگر اصفهان است که به سال 1623م تأسيس شده و دير نسبتا کوچکي است
7-ارامـنــه، دو تـاريــخ دارنــد: اول تاريخ ميلادي که مشهور است و دوم که 551 سال از تاريخ ميلادي کمتر است و »تاريخ کوچک« ناميده ميشود و آن را تاريخ آزاريا نيز مينامند. (براي توضيح بيشتر در مورد تاريخهاي ارامنه رک: ميناسيان، لئون، قبرستان ارامنه جلفا، جلفا، کليساي وانک، 1985م، ص23 و 24)
8-ماههاي سال آزاريا عبارتند از: شمس، آدام، شبات، ناخا، قمر، نادار، تيرا، داما، هاميرا، آرام، اُدان، نيرهان
9-ماهدسي به زبان ارمني به کساني اطلاق ميشده که به زيارت بيتالمقدس و فلسطين نايل شده و به اصطلاح (حاجي) شده بودند ماهدسي يعني کسي که مرگ را به چشم خود ديده است
10-ظاهرا »قازار« ميراث جاويدان
11-مورد 7 ظاهرا تکرار مورد 4 است. ميراث جاويدان.
12-ميخاييل، يک آشوري است که کتابي در تاريخ نوشته و به نام او مشهور شده است
13-»صدقه شبنم روي قبر پاشيدن« کنايه است از خوشيُمن بودن، واقعيت بيروني ندارد
14-يعني 551 به اضافه 1116 = 1667م
15-درخور يادآوري است که اصل اين وصيتنامه در بايگاني کليسا موجود نيست و تنها رسيدهاي مربوط به آن، طي سندي در دسترس است
16-نام منطقهاي است در چين
17-دير مشهور اچميادزين حدود 302م توسط قديس گرگوريوس منوّر تأسيس شد و اکنون مهمترين کليساي ارمني و محل سکونت پيشواي مذهبي ارامنه ارتدوکس است. اين دير به فارسي و ترکي »اوچ کليسا« ناميده ميشود و قديمترين کليساي جهان است (براي تفصيل بيشتر رک: مصاحب، غلامحسين: دايرةالمعارف فارسي، تهران، مؤسسه فرانکلين، 1345هـ.ش، ص59)
18-ديري در جلفاي قديم اصفهان در محلهاي که امروزه خاقاني ناميده ميشود، ولي اکنون اثري از آن باقي نيست. اين دير در 1659م تأسيس شده است
19-نام خليفه مذهبي وقت بوده است
20-اين هديهنامه از کتاب خطي تورات و انجيل متعلق به موزه کليساي وانک ص163 الف اقتباس شده و از فهرست کتابهاي خطي ارامنه کليساي وانک، جلد اول، ص6، نقل شده است و به صورت سند مستقلي وجود ندارد.
21-منظور تاريخ کوچک است که قبلاً ذکر شد
22-نام شخص است
23-کلاهخود
24-انبر براي آتش بخوردان است که در آيين ويژه از آن استفاده ميشود
25-کتاب شرح حال شهيدان و مقدسان که هر روز قسمتي از آن را ميخواندهاند و با اتمام آن، سال نيز تمام ميشد
معرفي سايت مرتبط با اين مقاله
تصاوير زيبا و مرتبط با اين مقاله
{{Fullname}} {{Creationdate}}
{{Body}}